روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

سقّا برنگشت ...

چقدر داغِ محرم، داغ است. تمام دلم آتش گرفت ، اما ...

کوری چشم سفید همه حرمله ها / علم حضرت عباس بلند است هنوز 

پاتوق بهشتی :)

سرش پایین است. گل پسر را می گویم. به دقت چای می ریزد تا مبادا چایی صلواتی مجلس جدش عیب و ایرادی داشته باشد. 

لیوان های چای را روی میزمی چیند. هم چنان به او زل زده ام. متوجه نگاه کسی می شود. چند ثانیه خیره نگاهم می کند. چشمانش را به اندازه گردو گرد می کند. بعد از اینکه از حالت هنگی درآمد محکم دستم را می گیرد و با خنده می گوید: " تو اینجا چی کار می کنی ؟"

هوا سرد بود. کمی پیاده رفتم. کمی مسیرم را دور کردم. اما همه اش به مزه چای ویژه اباعبدالله می ارزید. این گل پسر عجب مرامی دارد! پسر سربراهی است اما خب شیطنتش را هم زیرپوستی و روپوستی دارد. برای دیدن عشق حسین (ع) در عمق وجودش نیازی به چشم نیست. گرمی عشقش  حتی در این هوای سرد هم کارساز شده که او را هر روز ساعت ها کنار خیابان مشغول به خدمت نگه می دارد. نیتش پاک است . خالصِ خالص. خیلی ها برایش قند و چای خشک و ...می آورند تا کمی در ثواب این دردانه ما شریک شوند. نمی دانم چرا اما با همان چند دقیقه ای که کنارش بودم شاید به اندازه یک زیارت سبک شدم. بی آنکه اراده کنم مدام در دلم دعایش می کردم. 

تمام مدت در دلم می گفتم :" ارباب جان دست جوان ما را به دستت زنجیر کن". آمیـــــــن 

فشار رومه می فهمی؟ فشااار

من: این همه فک می کنی به نتیجه ای هم رسیدی ؟ 

خودم: نع :|

من: پس لطفن دیگه فک نکن 

خودم: چش :|


نیست امید خلاص از سر زلفش حافظ *** چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم

آی هوااااااار

وبلاگ بعضی از دوستان : 

دوش گرفتم : 15 تا نظر 

ریشامو زدم : 24 تا نظر 

داییم اومد : 65 تا نظر 

جورابم سوراخ شده : همدردی دوستان فوران کرده، برو بالای 200 تا نظر 


وبلاگ من 

 تعداد نظرات بعد از 10 بازدید: 0

تعداد نظرات بعد از 25 بازدید: 0  :|

تعداد نظرات بعد از بیش از 50 بازدید در یک روز : باز هم صفر :((


اینجا هم تبعیض ؟؟! اینجا هم ؟!



پستی به داغی نان تنوری :)

" انقد دلم میخواس باشی 

همش دلم میخواس دستاتو بگیرم

محکم "

انقد با ارزشی که با وجودت خدا باید کلی چیز تو زندگی ازم بگیره تا شاید ترازوی عدالتش میزون شه، عاخه به همه که یکی مثل تو نمیده :دی 

بیش از اینها می ایستم

درس صبر می دهد، به چه کسی؟؟




گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت *** گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید 

اینم از دعای اول صب :)

خدایا امروزمونو با سلیقه خودت بچین که تو بهترین چینندگانی : دیییییی

همش فتوشاپه اصن :|

چنین است رسم سرای درشت ... گهی زین به پشت و گهی ؟

.

.

.

بله اشاره می کنن ک جناب زین هنوز هم دوس دارن از ما سواری بگیرن :|

پس همون 

گهی زین به پشت و گهی زین به پشت و گهی زیــــــن به پشــــت


دیدم که می گما، حالا شما دوس داری باور نکن :|

:))

دلم شکست! کجااایی؟

شایدم حق با اونه ... شاید اگه منم جای اون بودم بدتر ازین حرفو خیلی زودتر ازینا می گفتم ...

عاره .. عاره... اصن معلومه که حق با اونه .. 

خودشم میدونه چی گفته که الان چند روزه رغبت نکردم حتی تو صورتش نیگا کنم ..

حالا هرچیم که بهم توجه کنه فایده نداره .. خیلی دوس دارم بش بگم تلاشت بی فایدس! 

کاش یکی بهم یاد میداد جای خالی پدر رو با چی میشه پر کرد!! 

اصن مگه میشه پر کرد ؟؟

واقن چه شود؟ هااا؟؟!

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود *** پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود 

یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند *** گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود

آخر ای خاتم جمشید همایون آثار *** گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود 

واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید *** من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود 

عقلم از خانه به در رفت وگر می این است *** دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود

صرف شد عمر گرانمایه به معشوقه و می *** تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود 

خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت *** حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود