روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

چ شده ¿¿

دیشب یکی بهم گف : " من جزوه شما رو دوس دارم، خطت مهربونه ". همش دارم فک می کنم عاخه خط چطور می تونه مهربون باشه ؟؟ ها؟!

بهونه

وجود فرشته چاق و مهربون!! زندگی من همیشه واسم پر از خیر و برکت بوده. یکیش اینه که حس میکنم به خاطربودنش کنارمون خدا حتی ی لحظه هم چشم ازمون برنمی داره. بقیه رو نمی دونم اما من که لذت نگاهشو همیشه تو دلم حس می کنم. 

چن روز پیش انقد دلم از یه چیزی پر بود که رو پل همت وایساده بودمو همش داشتم به ماشینایی که با سرعت از زیر پل رد میشدن نگاه می کردم و خودمو زیر اون ماشینا تصور می کردم. بهش گله کردم گفتم منو داری سخت تحقیر می کنی. داری سخت آزمایش می کنی. گفتم منو دوس نداری. چن دیقه بعدش یه ایمیل خیلی امیدوارکننده درمورد مشکلم بهم اومد:|

چن ساعت بعدشم یادم افتاد که یادم رفته نمازمو بخونم و نماز ظهر و عصرم قضا شده. خدا همچین محکم زد تو دهنم گف ببین من تو رو فراموش کردم یا تو منو ؟ و من طبق معمول حرفی واس گفتن نداشتم و لالِ لال بودم:|

داشتم از فرشته می گفتم . از دیگر مزایای داشتنش اینه که انقد بهونه دستت میده تا بتونی خونه و زندگیتو کلن از خونواده جدا کنی و تو یه خونه مستقل زندگی  کنی و نصفه شبی آهنگ ثانیه رو با ته ولوم گوش بدی :)

دیگه زندگی نیس ...

هیچی مث قبل نمیشه. همه میگن تو یدونه بودی. دیگه مثلت تو دنیا نمیاد. 

منم میگم تو یدونه بودی. اگه اینطوری نبود نبودنت انقد همه چیو بد نمی کرد. کاش داشتمت ...

خط اخم چشات ! همون خطی که بیشتر از هر حرف و حربه ای کارساز بود. چقد بهش احتیاج دارم. 

زندگی بدون تو ... اصلا دیگه اسمش زندگی نیس ...

دلم تنگ شده بود واس اینجا :)

اندر احوالات این روزای من اینکه سمینار کوفتی تموم شد و من یکی از مراحل سخت ارشد رو با موفقیت پشت سر گذاشتم:)

امروز پنج شمبه تابستون شیرین من شروع میشه و فردا جمعه تابستون شیرین من تموم میشه : |||

البته اگه نوشتن داکیومنت سمینارو جزو تفریحات و سرگرمی های تابستون به حساب بیاریم :|


+ نگه داشتن حرمت آدم ها کاریه که هیچ وقت از انجام دادنش پشیمون نمی شیم. بعضی رفتارا ناراحتم می کنه :(

حال ندارم فک کنم :((

خسته امممممم، خسسسسسته : ماااامااااااااان 

امان از دنیا

الان فهمیدم حتی تنهاتر از اونیم که فکرشو می کردم. امان از کشفیات تلخ ذهن. امان از دلی که بی موقع می گیره. امان از خفقان خودساخته ای که حتی اجازه گریه یواشکی و آرومم بهت نمیده. امان از خودم.همون ظالمی که به من رحم نکرد!

ظلم خاموش

از نظر من آوردن بعضی کلمات کنار هم تداعی کننده مفهومی حتی فراتر از ظلم، است. مثل آوردن کلمه سرعت کنار واژه اینترنت!! آن هم از نوع ایرانی اش :یا نوح نبییییییی

بگذار به حساب آدم بودنم ...

ای که افتادن برگ از درخت در نظرت حساب ها دارد، مرا به خاطر تمام حرف های بی حسابم فقط ببخش. 

این دیگ واقن خصوصیه ولی تو بخونش :دی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ندانم چه ای هرچه هستی تویی ...

بی شک جانانه ترین نعمت زندگیم شناخت توست؛ ای محبوب ترین محبوب
بشنوید:)