روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

بهونه

وجود فرشته چاق و مهربون!! زندگی من همیشه واسم پر از خیر و برکت بوده. یکیش اینه که حس میکنم به خاطربودنش کنارمون خدا حتی ی لحظه هم چشم ازمون برنمی داره. بقیه رو نمی دونم اما من که لذت نگاهشو همیشه تو دلم حس می کنم. 

چن روز پیش انقد دلم از یه چیزی پر بود که رو پل همت وایساده بودمو همش داشتم به ماشینایی که با سرعت از زیر پل رد میشدن نگاه می کردم و خودمو زیر اون ماشینا تصور می کردم. بهش گله کردم گفتم منو داری سخت تحقیر می کنی. داری سخت آزمایش می کنی. گفتم منو دوس نداری. چن دیقه بعدش یه ایمیل خیلی امیدوارکننده درمورد مشکلم بهم اومد:|

چن ساعت بعدشم یادم افتاد که یادم رفته نمازمو بخونم و نماز ظهر و عصرم قضا شده. خدا همچین محکم زد تو دهنم گف ببین من تو رو فراموش کردم یا تو منو ؟ و من طبق معمول حرفی واس گفتن نداشتم و لالِ لال بودم:|

داشتم از فرشته می گفتم . از دیگر مزایای داشتنش اینه که انقد بهونه دستت میده تا بتونی خونه و زندگیتو کلن از خونواده جدا کنی و تو یه خونه مستقل زندگی  کنی و نصفه شبی آهنگ ثانیه رو با ته ولوم گوش بدی :)