روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

عیدانه ای از جنس آرامش

امروز یه روز فوق العاده بود. نه اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه یا جای خاصی رفته باشیم یا کار بخصوصی کرده باشیم. نه. نه بخاطر هیچ کدوم ازینا 

خوب بودن امروز فقط یه دلیل داشت، اونم این بود که من دوباره فهمیدم چقدر زیاااد خونوادمو دوس دارم. من دوباره فهمیدم که چقدر زنجیر بینمون محکمه. من دوباره گرمی خونه رو با تمام وجود حس کردم. امروز برای من بعد از مدت ها پر از آرامش بود:)

اما یچیزیم بود که امروز اذیتم کرد؛ عرق شرم. شرم از کسی که جلوش گستاخی کردم و اون فقط نگام کرد...

من معذرت میخوام، باشه؟قبول؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.