روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

اوست گرفته شهر دل ...

دارم بهش فک می کنم. خودمو تو اون فضا تصور می کنم. تو همین حال، تمام خوشی ها و لذت های دنیا رو دونه دونه میارم تو ذهنم. می بینم هیچ کدومشون حتی لحظه ای حتی لحظه ای نمی تونن در مقایسه با بودن تو اون فضا برام لذت بخش باشن. چقدر دلتنگم. چقدر کم سعادت. یا شایدم چقد بی همت...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.