روزی پرنده می شوم
روزی پرنده می شوم

روزی پرنده می شوم

الطاف بی کرانت :)

همیشه این امیدهای تصادفی و لحظه ای هستند که منو تا مرز جنون خوشحال می کنند. منظورم از تصادفی اتفاقیه که اصلن انتظار رخدادشو تو اون لحظه نداری. مثل چی ؟

 +مثل وقتی که تو بهترین شب سال، درست تو لحظه ای که پری از حس ندامت، این آیه از قرآنشو برات میاره :

*** الّا رحمة من ربک، انّ فضله کان علیک کبیرا***

همین میشه که من وقتی از دنیاش سیر میشم، سرمو میزارم رو میزو مدام زیر لب میگم: الّا رحمة من ....

+مثل وقتی که گیر یه مسئله وحشتناک تو یه مقاله وحشتناک تر میوفتی! بعدکه میری دفترتو بیاری تا معادلاتتو از روش مرور کنی می بینی با خط خوش بالای جلدش نوشته 

**در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست **

همین میشه که وقتی به خودت میای می بینی چند دیقه است که بهش زل زدیو داری لبخند میزنی :)

+مثل وقتی که صبح یه دعوای الکی با گل گاوزبون می کنی بعد شب که میشه می بینی با یه گردنبند طلا میاد پیشت برای آشتی :)

خل منه دیگه :))

+یا حتی مثل وقتی که تو یه بحث گروهی بت نگاه می کنه و میگه من و تو که با هم دفاع می کنیم :)

اونوقته که تو ته دلت خیلی ساده ذوق می کنی و میگی یعنی میشه ؟؟؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
marzi جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 14:22 http://rozegaremarzi.blogsky.com

چه راحت خوشحال میشی. خوش به حالت.
یکم حسودیم شد.
من که متاسفانه به سختی خوشحال میشم. اینقدر از این دید مسخره ام بدم میاد که نگو. ولی بلد نیستم مثبت نگرش کنم و نیمه پر لیوان بین!!

خوشحالیت مستدام دوست من.

من مطمئنم تو خیلی خوشبختی :)
پس نیازی به حسودی نیس عزیز من :)
خدا تو قدم به قدم زندگی ما یه نشونه میذاره، فقط باید ببینیمشون :)

چقد انرژی مثبت :)چقد خوب :)آدم دلش میخواد لبخند بزنه بااین پستت
انشالله خدا همیشه یار و نگهدارت باشه

پس لبخند بزن زینب عزیز :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.